سیدمهدی یوسفی در همایش«ادبیات کودک و دیگری» عنوان کرد:
در ادبیات کودک بین سطح خودآگاه و ناخودآگاه تفاوت است
سیدمهدی یوسفی در دومین روز از همایش«ادبیات کودک و دیگری» گفت: بین سطح خودآگاه و ناخودآگاه مشخصا در ادبیات کودک تفاوت است. وقتی از سطح ناخودآگاه صحبت میکنیم یعنی از کودکی حرف میزنیم و زمانی که از سطح خودآگاه حرف میزنیم صحبت از کودکانگی است.
سیدمهدی یوسفی، اولین سخنران این پنل، به ارایه مقالهای با عنوان «ادبیات کودک، کودکی و کودکانگی؛ آیا کودک «دیگری» است» پرداخت و گفت: در این گفتار سعی دارم توضیح دهم که چرا کودکی به این معنی که در ذهن ماست ربطی به ادبیات کودک ندارد و کودکی چه نسبتی با ادبیات کودک و به طور مشخص با مفهوم دیگری دارد. مفهوم کودکی را به معنی ادبیات کودک نمیتوانیم ببینیم و به جای آن از مفهوم دیگری به نام کودکانگی استفاده میکنیم.
او ادامه داد: در سالهای اخیر حوزه روبه رشدی به اسم حوزه مطالعات کودکی داریم که یک سری مطالعات بینارشتهای در مورد این مساله است که کودکی چگونه در جامعه شکل میگیرد. تصور این است که کودکی چیزی نیست که قابل تعریف آن و جهانشمول باشد یعنی کودکی فارغ از بعد بیولوژیک، یک بعد فرهنگی دارد و در مطالعات کودکی درباره آن بعد فرهنگی و نهایت درباره پیوندهایی که بعد فرهنگی با بعد زیستشناسی برقرار میکند بحث میشود. این شکل ادبیات و رویکرد ضرورتاً به ادبیات کودک نمیپردازد و درباره چیزهایی متفاوتی صحبت میکند، معمولا بحثهای اجتماعی ـ تاریخی هستند که در آنها مفهوم کودکی ذره ذره ساخته میشود.
مفهوم کودکی صد در صد در ادبیات کودک ساخته نمیشود
یوسفی ضمن بیان اینکه مطالعات کودکی با ادبیات کودک پیوند دارد، اضافه کرد: تعریف پیشاپیش مطالعات کودکی از خودشان این بود که یک کار بینارشتهای است؛ به این دلیل که آنها اصلا تصور نمیکردند که کودکی تنها یک راه ساخته نمیشود، به همین دلیل اگرچه این شکل مطالعات بینارشتهای با ادبیات کودک پیوند خورد ولی هرگز بخشی از ادبیات کودک نشد و به این معنی ادبیات کودک هم نمیتواند بخشی یا شامل مطالعات کودکی باشد به این معنی که وقتی در مورد مفهوم کودکی در جامعهای مثل ایران صحبت میکنیم نهادها و بخشهای مختلفی در تعریف مفهوم کودکی نقش دارند در نتیجه مفهوم کودکی صد در صد در ادبیات کودک ساخته نمیشود و از طرف دیگر ادبیات کودک صرفا روی مفهوم کودکی استوار نیست.
سخنران نشست ضمن اشاره به اینکه ادبیات خودش برای عملی شدن به چیزهای دیگری احتیاج دارد که از کودکی فراتر میرود، اضافه کرد: باید از این تصور که مطالعه کودکی دقیقا با مطالعه ادبیات کودک یکسان است فاصله گرفت البته یک چیز بین آنها مشترک است و آن هم کودک است. اینجاست که پای مساله «دیگری» به میان میآید. در مطالعات کودکی ما به طرز خیلی جدی به دنبال کودک بهعنوان دیگری، یک فرد حاشیهای، یا درجه دوم هستیم که در ادبیات کودک هم با نظریاتی مواجه هستیم که کودک را به عنوان موجود سرکوبشده، حاشیهای شده یا دیگری نگاه میکنیم.
بزرگسالی آینده کودک است نه نقطه مقابل کودک
یوسفی ضمن برشمردن تقابلهای میان کودکی و بزرگسالی از دیدگاه ژاکلین رز یا دوگانه شرق و غرب توسط ادوارد سعید، اظهار کرد: تصور من این است که تفاوت جدیای میان کودکی و این نوع دوگانهها هست در عین حال که منظورم این نیست که کودکی سرکوب یا حاشیهای نمیشود؛ ولی به هرحال کودکی با بزرگسالی پیوند دارد، فرایندی است که باید طی شود تا به بزرگسالی برسد. در نتیجه بزرگسالی آینده کودک است نه نقطه مقابل کودک.
وی ضمن اشاره به دوگانههایی که نسبت به کودک و کودکی وجود دارد و افرادی که در این باره کار کردهاند گفت: ادبیات کودک بیشتر از اینکه نشاندهنده دو قطب متضاد کودک و بزرگسال باشد، نشاندهنده فضایی بینابینی، کودک و بزرگسال یا فضای دورگه کودک و بزرگسال است. ظرفیتی در این بحثها هست که در دو نکته خود را نشان میدهد، یکی اینکه ما میتوانیم به جای مرز کودکی و بزرگسالی از چیز دیگری مثل سرحدی که میان کودکی و بزرگسالی است حرف بزنیم، فضایی که کودکی یا کودکانگی و بزرگسالی هر دو در آن نقش بازی میکنند. ظرفیت دیگر این است که توضیح دهیم کودک بهعنوان یک عنصر فعال چطور در خواندن ادبیات کودک چیزی را از آن در ذهن خود میسازد که ضرورتا در لحظه تالیف اثر ادبی وجود ندارد؛ در نتیجه فراتر از ساختهایی میرود که یک مولف در آن اسیر است.
این سخنران در ادامه به بحث کودکی و تاثیری که بر ادبیات کودک میگذارد و بالعکس آن پرداخت و ضمن اشاره به نظریههای مرتبط با آن اضافه کرد: به عقیده من نگاه کردن به فعالیت در مرز و نقاط تقاطع دو وصیت اصلی است که ما را از دوگانه کردن کودک و بزرگسال و در نتیجه از افتادن به این دام که غیرانتقادی باشیم، محفوظ میدارد. اما وقتی به طور مشخص وارد بحث ادبیات کودک میشویم خیلی واضح است باید در مورد یک مفهوم محوری یعنی مخاطب مستتر توضیح داد.
یوسفی مخاطب مستتر را چندلایه خواند و افزود: بین مخاطب مستتری که در ذهن نویسنده است با آن کسی که در متن است و مخاطب مستتر ذهن خواننده تفاوت است و باختین بین این سه تمایز میگذارد. وقتی شما در مورد ادبیات کودک حرف میزنید اینکه شما کودک را چه فرض کردهاید یا اینکه خوانندهها چه فرضی از کودک دارند نقطه اتصال ادبیات کودک با مفهوم کودکی است. در نهایت این بحثها میتوان گفت 8 نقطه تقاطع پیدا میشود که میتوان در آنها نگاه کرد و دید که ادبیات کودک چگونه از طریق مخاطب مستتر با بحث کودکی پیوند میخورد.
وی در پایان به تفاوت کودکی و کودکانگی و بحث خودآگاهی و ناخودآگاهی پرداخت و اضافه کرد: بین سطح خودآگاه و ناخودآگاه مشخصا در ادبیات کودک تفاوت است. وقتی از سطح ناخودآگاه صحبت میکنیم یعنی از کودکی حرف میزنیم و زمانی که از سطح خودآگاه حرف میزنیم صحبت از کودکانگی است.
ترجمه و تصویرسازی اشتباه از کتاب «حالا نه برنارد»
عادله خلیفی، دومین سخنران این پنل، به ارایه مقالهای با عنوان «بیرون از خانه، بیرون از زبان؛ دیگری دیگری در حالا نه برنارد» پرداخت و در این باره گفت: درکهای زمانی که ما داریم متفاوت است به همین دلیل تعریف ما از خود با درک ما از خود میتواند بسیار متفاوت باشد و درکی که ما از خود داریم، میتواند فضا و مرزهای خود را برای ما تنگتر کند. یعنی ما به جایی برسیم که در جامعه به دنبال دیگری خود نگردیم. دیگری ما همخون ما میشود و اینقدر این فضا بسته میشود که حتی خانواده هم میتواند دیگری باشد.
او ادامه داد: در کتاب «حالا نه برنارد» ما با یک دیگری محدودشده طرف نیستیم بلکه با یک دیگری نادیده گرفته شده روبهرو هستیم. حالت چهره پدر و مادر در کتاب همیشه نیمرخ است و حتی شاهد آن هستیم زمانی که برنارد هم در صفحه وجود ندارد هیچگاه به مخاطب هم تمام رخ نگاه نمیکنند. داستان از این قرار است که در ان صبح تا شبی که کتاب روایت میکند، پدر و مادر اصلا برنارد را نمیبینند حتی اصلا او را طرد هم نمیکنند.
خلیفی در توضیح خود درباره کتاب «حالا نه برنارد» اضافه کرد: کتاب مثل فیلمهای صامتی میماند که یکسری تصاویر دارد و متن نوشتاری مانند صدای آن فیلم است که زیر فیلم حرکت میکند راوی داستان هم در متن نوشتاری کودک است. خوانش اول درباره کتاب میگوید پدر و مادر آنقدر به حضور کودک بیتفاوتند که اگر دیگری جای کودک به خانه بیاید متوجه نمیشوند. خوانش دوم این است که اصلا غولی وجود ندارد و خود برنارد است که به قول تبدیل شده و یک دیگری است.
رنگها در کتاب «حالا نه برنارد» نشاندهنده احساسات برنارد هستند
این سخنران به نقش رنگها در کتاب «حالا نه برنارد» اشاره کرد و گفت: در این کتاب سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی وجود دارد و با خانوادهای از رنگها روبهرو هستیم که رنگهای ترکیبی هم جزو آن هستند. رنگ دیوار و فضای پشت تصویر پدر عموما قرمز، برای مادر آبی و رنگ بنفش هم که از ترکیب قرمز و آبی به وجود میآید رنگ برنارد است در حقیقت برنارد ترکیبی از خود پدر و مادر است یعنی آن فضای بیتوجهی که وجود دارد از برنارد یک غول میسازد و مخاطب در واقع با خانوادهای از غولها روبهروست. به عقیده من تمام رنگها در این کتاب نشاندهنده احساسات برنارد هستند نه رنگ واقعی دیوارها.
خلیفی ضمن توضیحاتی درباره چرایی استفاده از رنگهای قرمز و آبی برای پدر و مادر به مشکلات ترجمه فارسی این کتاب هم اشاره کرد و افزود: در ترجمه فارسی از عنوان «حالا نه بچه» به جای «الان نه برنارد» استفاده شده است. یعنی ترجمه فارسی یک غریبگی مجدد برای برنارد به وجود آورده و برنارد را حتی از زبان هم بیرون انداخته است. در واقع از برنارد یک دیگری مجدد ساخته است. در تصویرگری کتاب هم اشتباهاتی وجود دارد که در صحنهای مادر برنارد به او نگاه میکند در حالی که در حالت اصلی کتاب این مساله را نمیبینید.
طرح نشانههای امپریالیستی در متون نویسندگان غربی
مریم ساکیزاده به ارایه مقالهای با عنوان «مطالعهای بر افکار امپریالیستی انگلیس و بازتاب در متن و تصویر کتاب «ای. بی. سی برای کودکان میهنپرست» با رویکرد پسااستعماری» پرداخت و در این باره گفت: مفهوم دیگری در قلمروهای متفاوتی از نظامهای فکری، فلسفی از پدیدارشناسی، روانشناسی، روانکاوی و از جمله نظریه پسااستعماری مطرح شده است. از منظر نظریه پسااستعماری مساله دیگری در ارتباط میان استعمارگر و ملل استعمارزده مطرح شده است.
وی در ادامه به بیان نظریههای پسااستعماری پرداخت و گفت: ادوارد سعید نظریهپرداز رویکرد پسااستعماری مفهوم دیگری را تقابل میان شرق و غرب مطرح میکند که شرق در مقام دیگری قرار دارد. سعید معتقد است که قبل از اینکه بخواهیم دغدغههای امپریالیستی و استعماری غرب را در مسایل سیاسی دنبال کنیم باید در متون ادبی و فرهنگی آنها دنبال کنیم و متون ادبی را خنثی و صرفا زیباشناسانه نمیداند او معتقد است نویسندگان غربی چون شکسپیر، تی اس الیوت یا جین آستین به این فرایند کمک کردهاند و در متون خود نشانههای امپریالیستی را مطرح میکنند.
ساکیزاده در ادامه به تصاویر و مثالهای کتاب «ای بی سی برای کودکان میهنپرست» اشاره کرد و گفت: این کتاب یک کتاب آموزش الفباست که در سال 1899 توسط خانم مری ارنست نوشته و تصویرسازی شده و همزمان با دوران استعماری بریتانیای کبیر در زمان ملکه ویکتوریا منتشر شده است. کتاب 26 حرف انگلیسی را در قالب متن و تصویر ارایه کرده و در واقع به معرفی انگلیس میپردازد. در آن انگلیسیها را افراد جنتلمنی معرفی میکند که دارای ارتش بزرگ و نیروی دریایی قوی هستند که هیچ کشوری توانایی مقابله با آن را ندارد ولی در عوض انسانهای ملل مستعمره در این کتاب افرادی فرودست و دونپایه مطرح میشوند.
نظر شما